امرالله احمدجو:
در سخت ترین دوره های نفوذ فرهنگ های بیگانه هویت اصیل خویش را حفظ کردیم
به گزارش ساماس، من همیشه وقتی داوود کاری می سازد، احساس می کنم انگار کار خودم بوده است. مثلاً وقتی امام علی(ع) را ساخت، خوشحال شدم و از اینکه داوود این کار را انجام داد.
امرالله احمدجو، کارگردانی که شاید تعداد آثارش زیاد نباشد اما با همان تعداد کم، در خاطره جمعی مخاطبان تلویزیون جایی ویژه پیدا کرده است. او نه فقط با ساخت آثاری چون «تفنگ سرپر» و «روزی روزگاری»، تاثیر مستقیمی در ساخت آثار تلویزیونی داشته، بلکه با مشاوره و همکاری در پروژه های فاخر نیز به آثار تلویزیونی و ارتقاء کیفیت شان یاری رسانده است. او از همکاری نزدیکش با داوود میرباقری در سریال های بزرگ تاریخی ازجمله «سلمان فارسی» گفته است.
احمدجو که هم اینک به عنوان نویسنده و دستیار اول میرباقری در این پروژه بزرگ حضور دارد، ازپیچیدگی ها ودشواری های ساخت سریال های تاریخی با موضوعات عمیق و حساس سخن گفته است. سلمان فارسی یکی از فاخرترین و ماندگارترین پروژه های تلویزیون است که چند سالی می شود مجموعه بزرگی از هنرمندان تحت هدایت داوود میرباقری مشغول ساخت آن هستند؛ سریالی که مقرر است زندگی سلمان فارسی، صحابی پیامبر(ص)، را از تولد تا واقعه غدیر به تصویر بکشد.
نوشتن فیلم نامه با مبحث شخصیت سلمان فارسی یکی از بزرگ ترین چالش های من بود. حقیقت این است که منابع مستند و تاریخی در رابطه با شخصیت هایی مثل سلمان فارسی کم است؛ بدین سبب باید بخش های زیادی از داستان را با تخیل پر می کردیم. خصوصاً در مورد سفرهای سلمان و چالش هایی که در راه خود داشت، باید جزییات زیادی را خودمان تخیل می کردیم.
شما همیشه در کارهای تان به هویت فرهنگی ایرانی و حفظ آن توجه داشته اید. چرا این دغدغه برای شما چنین اهمیت زیادی دارد؟ آیا این نگرانی برای آینده سینما و تلویزیون ایران هم وجود دارد؟
به طور قطع، یکی از بزرگ ترین دغدغه های من در همه آثارم، حفظ هویت فرهنگی ایرانی است. من معتقدم که ما اکنون یکی از غنی ترین فرهنگ های بشری را داریم. زبان فارسی، شعر فارسی و تاریخ فرهنگی ایران، ازجمله میراث هایی است که هیچ کجا در دنیا مشابه آن وجود ندارد. این هویت فرهنگی نه فقط باید در آثار هنری، بلکه در زندگی روزمره مان نیز مورد توجه قرار گیرد. با تمام مشکلاتی که در طول تاریخ برای این سرزمین بوجود آمده، ما هنوز قادر هستیم به آسانی متون باستانی مانند شاهنامه فردوسی، آثار بیهقی، مولانا و سعدی را بخوانیم و درک نماییم. این نشان دهنده عمق و ماندگاری فرهنگ ایرانی است. اگر ما نتوانیم هویت فرهنگی ایران را در آثار هنری مان حفظ نماییم، امکان دارد نسل های آینده نتوانند با گذشته خود ارتباط برقرار کنند و این میراث گرانبها را از دست بدهند.
در سریال های جدید، خیلی از آثار بسمت غرب زدگی و تقلید از الگوهای فرهنگی غربی رفته اند. این مسأله چه اثری بر سبک زندگی ایرانی دارد؟
امیدوارم این یک بحران گذرا باشد. تاریخ فرهنگ ما بارها ثابت کرده که حتی در سخت ترین دوره های نفوذ فرهنگ های بیگانه، توانسته ایم هویت اصیل خویش را حفظ نماییم. اطمینان دارم درآینده نزدیک نیزشاهدبازگشت پرشوربه ریشه ها و توجهی عمیق تر وفراگیرتر به هویت فرهنگی ایرانی خواهیم بود. هنوز امیدوارم که سینما و تلویزیون ایران باردیگر بسمت نوآوری و خلاقیت بازگردد. اساسا در صورتیکه تولیدکنندگان و کارگردان ها به اهمیت ایده پردازی و محتوا توجه نمایند و آثار جذاب و تأثیرگذاری خلق می شود. البته این به شرایط اقتصادی و تغییرات در صنعت بستگی دارد. اگر فضایی برای عرضه ایده های نو و متفاوت فراهم گردد، مطمئنا شاهد تغییرات مثبتی خواهیم بود. من معتقدم که اگر این تغییرات در سطح وسیعی اتفاق بیفتد باردیگر شاهد تولید آثاری خواهیم بود که نه فقط درایران، بلکه درسطح بین المللی نیزموردتوجه قرار می گیرند. خصوصاً اگر این آثار بتوانند هویت فرهنگی ایرانی را به خوبی به نمایش بگذارند و برای تماشاگران جهانی جذاب باشند.
شما و داوود میرباقری یک رفاقت دیرینه دارید. این رفاقت دقیقاً از چه زمانی آغاز شد؟ آیا در زمان ساخت سریال روزی روزگاری این دوستی شکل گرفت یا از قبل تر ارتباط داشتید؟
درواقع رفاقت ما به پیش از سریال روزی روزگاری برمی گردد. درست است که ما در جریان تولید این سریال بیشتر با هم آشنا شدیم اما این رفاقت در دوران ساخت سریال امام علی(ع) شکل گرفت. داوود در آن زمان درگیر پروژه بود و من هم به صورتی در جریان کار قرار داشتم. البته باید بگویم که من هیچگاه به صورت رسمی و تخصصی مشاور داوود نبودم اما همیشه این آمادگی را داشتم تا در صورت نیاز به او کمک کنم. بطورمثال برای نوشتن برخی دیالوگ ها یا مشاوره درمورد شخصیت ها و مسایل دیگر، داوود نظر من را می پرسید اما اینکه ما با هم به صورت مداوم همکاری می کردیم، نه، این بیشتر به صورتی از دوستی و مشورت های دوجانبه محدود می شد.
داوود همیشه کارهای زیادی برای من کرده است. بطورمثال در تشکیل پروژه تفنگ سرپر، که نخستین نوشته من بود، داوود نقش مهمی داشت. زمانیکه طرح اولیه اش را عرضه دادم، این کار ابتدا شش قسمت بود که هر قسمت آن حدود شش ساعت زمان می برد. پس از آن، بازنویسی کردم و تغییرات زیادی به آن وارد شد اما داوود به صورت مداوم از من حمایت کرد و حتی مشاوره هایی در این مورد به من داد. وی در تمام مراحل، چه زمانیکه در ارومیه بودم و این متن را نوشتم و چه زمانیکه به تهران آمدم و درحال توسعه کار بودم، همیشه به من کمک می کرد. البته این را هم بگویم که من نمی دانستم داوود میرباقری آن زمان درحال کار روی پروژه ای به نام تفنگ سرپر است. وقتی کارم به دست او رسید، از من خواست دیالوگ ها را بنویسم. این نشان دهنده میزان اعتمادی بود که داوود به من داشت و از این بابت همیشه از او تشکر کرده ام.
آیا تا حالا کارهایی از داوود میرباقری دیده اید که به آنها حسرت بخورید و بگویید کاش من هم آن پروژه را ساخته بودم؟
واقعا حسرت نمی خورم. من همیشه وقتی داوود کاری می سازد، احساس می کنم انگار کار خودم بوده است. بطورمثال وقتی امام علی(ع) را ساخت، خوشحال شدم و از اینکه داوود این کار را انجام داد، کاملا راضی بودم. هیچگاه نسبت به کارهای او حسرت نخورده ام. اگر بخواهیم در مورد سریال هایی که داوود ساخته صحبت نماییم، باید بگویم هم امام علی(ع) و هم مختارنامه هرکدام در جای خود عالی هستند. مختارنامه برای من خصوصاً پخته تر و کامل تر از امام علی(ع) بود. در واقع تجربه ای که داوود در مختارنامه به دست آورد، موجب شد این سریال از بسیاری جهات نسبت به امام علی(ع) کامل تر و متناسب تر باشد. داستان مختارنامه پیچیدگی های بیشتری دارد و میرباقری توانسته در این پروژه عمق بیشتری در روایت داستان و شخصیت پردازی ها به وجودآورد.
واقعاً می توان گفت در سریال امام علی(ع)، داوود میرباقری به صورت عمدی اهتمام کرد یک سبک جدید در دیالوگ نویسی ایجاد نماید. در آن دوران، معمولاً در کارهای تاریخی، دیالوگ ها بصورت پیچیده و فاخر نوشته می شدند، اما در امام علی(ع)، میرباقری با شجاعت از این سبک معمول عبور و بسمت یک نوآوری حرکت کرد.
یکی از خصوصیت های برجسته سریال امام علی(ع)، دیالوگ های عمیق وغنی آنست. به نظرمی رسد که این دیالوگ ها نه فقط از نظر ادبیات تاریخی متفاوت بودند، بلکه برخی ازآنها بشدت در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفتند وحتی به قسمتی از فرهنگ گفتاری مردم تبدیل شدند. آیا این تغییر در دیالوگ نویسی، یک حرکت عمدی ازطرف داوود میرباقری بود؟
واقعا می توان گفت در سریال امام علی(ع)، داوود میرباقری به صورت عمدی اهتمام کرد یک سبک جدید در دیالوگ نویسی ایجاد نماید. در آن دوران، معمولاً در کارهای تاریخی، دیالوگ ها بصورت پیچیده و فاخر نوشته می شدند، اما در امام علی(ع)، میرباقری با شجاعت از این سبک معمول عبور و بسمت یک نوآوری حرکت کرد. او به جای اینکه تنها به زبان فنی و ادبیات پیچیده تاریخی پایبند بماند، اهتمام کرد زبان دیالوگ ها را بگونه ای بنویسد که هم برای مخاطب عام قابل فهم باشد و هم درعین حال غنای معنایی خویش را حفظ کند. این نوع دیالوگ نویسی نه فقط جذابیت بیشتری برای مخاطب داشت، بلکه موجب شد برخی مونولوگ ها و دیالوگ های معروف در سریال، به قسمتی از فرهنگ گفتاری مردم تبدیل شوند. خصوصاً دیالوگ هایی مثل آنهائیکه مرحوم مهدی فتحی اجرا کرد، هنوز هم در ذهن مردم ماندگار است.
آیا دیالوگ های سلمان فارسی نیز به همان سبک نوآورانه و روان نوشته شده اند یا تفاوت هایی با آثار قبلی خصوصاً در مقایسه با سریال هایی مثل مختارنامه دارند؟
در سلمان فارسی کوشش شده که زبان دیالوگ ها همچنان غنی باشد امادرعین حال برای مخاطب عام نیز قابل فهم تر و روان تر باشد. این یک تصمیم آگاهانه بود تا بتوانیم داستان را به گونه ای جذاب تر برای همه گروههای سنی و اجتماعی روایت نماییم. البته همچنان فضاهای ادبیاتی و تاریخی حفظ شده اند اما تلاش شده زبان دیالوگ ها پیچیدگی کمتری داشته باشد و بیشتر با مخاطب ارتباط برقرار کند.
از طرفی، در این سریال، هدف ما این بود که دیالوگ ها حاوی محتویات و مفاهیم عمیق باشند، بدون اینکه خیلی بسمت زبان سنگین و دشوار سوق پیدا کنند. داوود میرباقری در این پروژه، باز هم فضای بازتری برای بازیگرها فراهم آورده بود تا بتوانند دیالوگ ها را با روشی که خودشان می خواهند اجرا کنند. در مجموع، در اینجا نیز دیالوگ ها از حالت رسمی و سنگین فاصله گرفته اند و بسمت یک سبک روان تر و قابل هضم تر برای درک مخاطب پیش رفته اند.
در گفت وگوهای قبلی، شنیده ام که داوود میرباقری گفته بود رسیدن به «غدیر» آخرین کار تلویزیونی او خواهد بود؟
من واقعاً امیدوارم این آخرین کار داوود نباشد. از نظر من، داوود میرباقری همچنان پتانسیل های زیادی برای خلق آثار برجسته دارد. البته غدیر پروژه ای است که به صورتی می تواند پایان کار حرفه ای وی در تلویزیون باشد، اما امیدوارم این طور نباشد. می دانید، در هر مرحله از زندگی یک هنرمند، زمانی می رسد که فکر می کند دیگر تمام شده، اما من فکر می کنم داوود هنوز حرف های زیادی برای گفتن دارد. حتی اگر پروژه های بعدی او بشکل سینمایی یا متفاوت از تلویزیون باشد، ما همچنان از دیدن آثار او لذت خواهیم برد. اساسا کارهایی که داوود میرباقری ساخته، همیشه باکیفیت و موثر بوده و امیدوارم به زودی شاهد کارهای جدید او باشیم.
نوشتن فیلم نامه برای شخصیت های تاریخی مثل سلمان فارسی که در رابطه با آن منابع مستند کمی در دسترس بود، چه چالش هایی داشت؟
نوشتن فیلم نامه با مبحث شخصیت سلمان فارسی یکی از بزرگ ترین چالش های من بود. حقیقت این است که منابع مستند و تاریخی در رابطه با شخصیت هایی مثل سلمان فارسی کم است؛ بدین سبب باید بخش های زیادی از داستان را با تخیل پر می کردیم. خصوصاً در مورد سفرهای سلمان و چالش هایی که در راه خود داشت، باید جزییات زیادی را خودمان تخیل می کردیم. بطورمثال در تاریخ نقل شده که سلمان از جی به دمشق می رود و مجبور می شود از یاران همراه خود جدا شود. این ماجرا از یک طرف چالشی تاریخی بود که چگونه آنرا به صورت دقیق و هم زمان جذاب روایت نماییم و از سوی دیگر، نیاز به تخیل زیادی داشت تا بتوانیم داستان را به گونه ای دلنشین و جذاب به تصویر بکشیم. برای خلق این داستان ها، ما هم از منابع تاریخی موجود استفاده کردیم و هم با تخیل پردازی جزییات داستان، تلاش کردیم روایت هایی را خلق نماییم که هم از نظر تاریخی قابل قبول و هم برای مخاطب، جذاب و پرکشش باشد.
در نهایت می توانم بگویم که قسمتی از داستان های سلمان فارسی کاملا خیالی هستند اما همچنان با نشانه های تاریخی و قرائن معتبر درآمیخته اند تا به صورتی هم واقع گرایانه باشند هم روایتی جذاب و پرکشش برای مخاطب.
منبع: جام جم آنلاین
منبع: ساماس
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
عقیده بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم در مورد این مطلب ابراز عقیده کنید